سگ چیست؟؟
تاریخچه سگ
معرفی علمی سگ:
سگ : نام علمی Canis lupus familiaris
زیرگونه اهلی گرگ ها و پستانداری از راسته سگ سانان است.
سگ نخستین جانوری است که به دست انسان اهلی شد.سگ دست کم از ۱۴٬۰۰۰ سال پیش و بنا به شواهدی تازه از ۱۵۰٬۰۰۰ سال پیش اهلی شده است.
سگها از متنوعترین جانوران زمین هستند که میراث چند هزار سال مداخله انسان در روند جفتگیری و پرورش این جانور است.
سگها نقشهای مختلفی را در جوامع انسانی بر عهده گرفتهاند و آدمیان از ایشان برای شکار، گلهداری، بارکشی، محافظت، کمک به پلیس و نیروهای نظامی، همراهی ،همکاری و کمک به اشخاص دچار ناتوانی استفاده کردهاند. در سال ۲۰۰۱ برآورد شده که حدود ۴۰۰ میلیون قلاده سگ در سراسر دنیا زندگی میکنند.
سگ در قرآن
در قرآن کریم در سه سوره و چهار آیه به نام سگ اشاره شده است :
- سوره مبارکه مائده آیه (۴)
یَسْأَلُونَکَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ ۖ قُلْ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّبَاتُ ۙ وَمَا عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوَارِحِ مُکَلِّبِینَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَکُمُ اللَّهُ ۖ فَکُلُوا مِمَّا أَمْسَکْنَ عَلَیْکُمْ وَاذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَیْهِ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَۚ إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ (مائده ۴)
از تو میپرسند بطور جامع چه چیزهائى برایشان حلال است ؟ بگو آنچه پاکیزه است برایتان حلال است ، و نیز آنچه که از میان حیوانات شکارى که تعلیم داده اید از قبیل سگ و باز و ببر تنها سگ ، شکار کند بشرطى که تعلیم یافته باشد مى توانید از نیم خورده آنها بخورید، و بشرطى که هنگام رها کردن سگ ، جهت شکار نام خدا را برده باشید، و از خدا بترسید، و در شکار حیوانات زیاده روى مکنید، که خدا در حسابگرى سریع است .
- سوره مبارکه کهف آیه (۱۸)
وَ کَلْبُهُمْ باسِطٌ ذِراعَیْهِ بِالْوَصیدِ؛ (کهف: ۱۸)
و کلبهم باسط ذراعیه بالوصید) – کلمه (وصید) به معناى درگاه خانه است و بعضى گفته اند به معناى آستانه خانه است، و معناىآیهاین است که: اصحاب کهف که وضعشان را گفتیم، در حالى آن وضع را داشتند که سگشان ذراع دست خود را روى زمین پهن کرده بود، این جمله در ضمن از این معناهم خبر مى دهد که سگ اصحاب کهف همراه ایشان بوده، و مادام که آنان در کهف بوده اند آن حیوان نیز با ایشان بوده است .
- سوره مبارکه کهف آیه (۲۲)
«سَیَقُولُونَ ثَلَاثَهٌ رَّابِعُهُمْ کَلْبُهُمْ وَیَقُولُونَ خَمْسَهٌ سَادِسُهُمْ کَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَیْبِ وَیَقُولُونَ سَبْعَهٌ وَثَامِنُهُمْ کَلْبُهُمْ قُل رَّبِّی أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا یَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِیلٌ فَلَا تُمَارِ فِیهِمْ إِلَّا مِرَاءً ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِیهِم مِّنْهُمْ أَحَدًا»؛ (کهف ۲۲)
خواهند گفت: سه تن بودند چهارمیشان سگشان بود. و گویند پنج تن بودند ششم آنها سگشان بوده اما بدون دلیل و در مثل رجم به غیب مى کنند. و گویند هفت تن بودند هشتمى آنها سگشان بوده. بگو پروردگارم شمارشان را بهتر مى داند و جز اندکى شماره ایشان را ندانند، در مورد آنها مجادله مکن مگر مجادله اى به ظاهر، و درباره ایشان از هیچ یک از اهل کتاب نظر مخواه .
- سوره مبارکه اعراف آیه (۱۷۶)
وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَٰکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ ۚ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَثْ ۚ ذَٰلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا ۚ فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ ( اعراف ۱۷۶)
(روایاتى در مورد آیات مربوط به بلعم باعورا) بحث روایتى
على بن ابراهیم قمى در تفسیر خود در ذیل آیه (و اتل علیهم نبا الذى آتیناه آیاتنا…) مى گوید: پدرم از حسین بن خالد از ابى الحسن امام رضا (علیه السلام ) برایم نقل کرد که آن حضرت فرمود: بلعم باعورا داراى اسم اعظم بود، و با اسم اعظم دعا مى کرد و خداوند دعایش را اجابت مى کرد، در آخر به طرف فرعون میل کرد، و از درباریان او شد، این بود تا آن روزى که فرعون براى دستگیر کردن موسى و یارانش در طلب ایشان مى گشت، عبورش به بلعم افتاد، گفت : از خدابخواه موسى و اصحابش را به دام ما بیندازد، بلعم بر الاغ خود سوار شد تا او نیز به جستجوى موسى برود الاغش از راه رفتن امتناع کرد، بلعم شروع کرد به زدن آن حیوان، خداوند قفل از زبان الاغ برداشت و به زبان آمد و گفت : واى بر تو براى چه مرا مى زنى ؟ آیا مى خواهى با تو بیایم تا تو بر پیغمبر خدا ومردمى با ایمان نفرین کنى ؟ بلعم این را که شنید آنقدر آن حیوان را زد تا کشت، و همانجا اسم اعظم از زبانش برداشته شد، و قرآن درباره اش فرموده : فان سلخمنها فاتبعه الشیطان فکان من الغاوین، و لو شئنا لرفعناه بها و لکنه اخلدالى الارض و اتبع هواه فمثله کمثل الکلب ان تحمل علیه یلهث او تترکه یلهث ( این مثلى است که خداوند زده است.
مؤلف: و این مثلى است که خداوند زده است ) این است که آیه شریفه اشاره به داستان بلعم دارد و به زودى در بحث از اسماء حسنى بحث از اسم اعظم خواهد آمد (ان شاء اللّه)
ترجمه وتفسیر: تفسیرالمیزان (حضرت آیت الله سید محمد حسین طباطبائی معروف به علامه طباطبایی )
فرهنگ واژگان قرآن
کَلْبِ : سگ
۱ – پستانداریست از راسته گوشتخواران که سر دسته تیره خاصی به نام تیره سگ سانان میباشد . این جانور اهلی و دارای دندانهای آسیای قوی است ولی برخلاف گربه چنگالهایش کند و همیشه آشکار است . سگ دارای نژادهای مختلف است و تا کنون در حدود ۳۶۷ نژاد آن شناخته شده که در کارهای مختلف خدمات ذی قیمتی به انسان میکنند . شامه وی بسیار قوی است و از رد پا و بویی که شکار از خود باقی میگذارد محل شکار را پیدا میکند . به مناسبت استفاده هایی که انسان از وجود سگ می نماید تقسیماتی برای وی قایل شده از قبیل : سگ گله، سگ پاسبان، سگ شکاری، سگ پلیس و سگ خانوادگی که جهت حفاظت نگهداری میشوند.
کلب. ترکیبات اسمی : یا سگ آبی . بیدستر آش بچگان . یا سگ آز . حریص سگ طماع اهل دنیا . یا سگ آموخته . سگ تعلیم یافته کلب صید کلب معلم . یا سگ ابلق . دنیا یه اعتبار شب و روز . یا سگ تازی . یکی از گونه های سگ شکاری است که دراز اندام و چابک است با شکم فرو رفته و سینه بر آمده و پوزه اش تیز است ( شرایط تاخت و تاز در آن جمع است ) عیب این سگ آنست که هوشش چندان زیاد نیست و وفایش هم کمتر از سگهای دیگر است .
تربیت سگ:
تربیت سگ اقدامی است که طی آن به سگ آموزش داده شود که اقدام خاصی را در قبال دستور خاصی انجام دهد. این دوره های آموزش شامل چیزهایی که خود سگ انجام می دهد نمی شود بلکه آن چیزی است که سگ آموخته است. روشهای آموزشی متفاوتی برای آموزش سگ وجود دارد و همچنین اهداف مختلفی از این آموزشها پی گرفته می شود، این اهداف شامل پایه ای ترین آموزش یعنی فرمانبرداری تا تخصصی ترین زمینه ها مانند اجرای قانون، مقاصد نظامی، جستجو و نجات، شکار، کار با احشام، کمک به افراد معلول، سرگرمی، ورزشی و یا حفاظت از افراد و اموال می تواند باشد.
سگ در لغت نامه:
سگ . [ س َ ] (اِ) پهلوی «سک » (لغت جنوب غربی )، پارسی باستان «سکا» = ایرانی باستان «سپکا» (هرودتس «سپاخا» را در زبان مادی به معنی (سگ ) آورده است ). آریایی «سوآ-کا» سانسکریت «سون » و نیز در پهلوی «سگ » . ارمنی «شن » . کردی «سه » (سینان ) (سگ ) جمع «سان » «سئیان » . افغانی «سپی » . کاشانی «اسبه » و «اسپه » . تالشی «سیپه » و رجوع کنید به هوبشمان . گیلکی «سیگ » . سمنانی «اسپا» . سنگسری «آئسبه » «اسیه » . سرخه ای «اسبه » . لاسگردی «آئسبئه » . شهمیرزادی «سگ » .
حیوانی چارپا از پستانداران گوشت خوار که غالباً اهلی میشود و دارای انواع بسیار است . کلب (عربی ). (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). ترجمه ٔ کلب ، درنده و گزنده ازصفات اوست . (آنندراج ).
پستانداری از رسته ٔ گوشت خواران که سردسته ٔ تیره ٔ خاصی بنام تیره ٔ سگ سانان میباشد. این جانور اهلی و دارای دندانهای آسیای قوی است ولی برخلاف گربه چنگالهایش کند و همیشه آشکار است . سگ دارای نژادهای مختلف است و تاکنون در حدود دویست نژاد از آن شناخته شده و در کارهای مختلف خدمات ذی قیمتی به انسان میکنند. شامه ٔ وی بسیار قوی است و از رد پا و بویی که شکار از خود باقی میگذارد محل شکار را پیدا میکند. به مناسبت استفاده هایی که انسان از وجود سگ مینماید، تقسیماتی برای وی قائل شده از قبیل سگ گله ، سگ شکاری ، سگ پلیس و سگ خانوادگی که جهت حفاظت و گاهی بعنوان تجمل نگهداری میشوند. به مناسبت استفاده هایی که انسان از وجود سگ مینماید، تقسیماتی برای وی قائل شده از قبیل سگ گله ، سگ شکاری ، سگ پلیس و سگ خانوادگی که جهت حفاظت نگاهداری میشوند .
سگ در فرهنگ فارسی معین:
(سَ) [ په . ] (اِ.) پستانداری از راسته گوشتخواران که سردسته تیره خاصی به نام سگ سانان می باشدو دارای نژادهای مختلف است که تاکنون ۲۰۰ نژاد از آن شناخته شده ، شامه وی بسیار قوی است و در کارهای مختلف خدمات با ارزشی به انسان می کند. ؛ ~ صاحبش را نشناختن کنایه از: آشفتگی و شلوغی و هرج و مرج بودن . ؛ مثل ~ و گربه بودن کنایه از: دو نفر که دشمن همیشگی یکدیگر باشند و پیوسته با هم جدال کنند.
(اسم) [پهلوی): [ sakزیستشناسی ( پستانداری اهلی از راستۀ گوشتخواران با حس شنوایی و بویایی بسیار قوی که برای پاسبانی خانه، نگهبانی گله، کمک به شکارچیان و عملیات جستجو از آن استفاده میشود.
سگ آبی: (زیستشناسی) = بیدستر
سگ هرزهمَرَس: سگی که به همهکس حمله کند و همه را گاز بگیرد؛ سگ ولگرد.
معنی سگ به انگلیسی:
tike( اسم ) : کودک ، سگ ، آدم خام دست وبی تجربه
doggy (اسم) : سگک ، سگ ، سگ کوچولو
dog (اسم) :گیره ، سگ ، سگ نر ، میله قلاب دار
tyke (اسم ):کودک ، طفل ، سگ ، بچه شیطان و موذی ، ادم خام دست وبی تجربه ، ادم خام دست
سگ در فرهنگ لغت فارسی-عربی:
کلب : سگ ، قندس : سگ ابی ، کلب الصید: سگ تازی ، سمک القرش : سگ دریایی ، ذوق : شامه سگ ،
کلبه : سگ ماده ، ناب : سگ مانند ، کلب : سگ نر ، بولدوغ : نوعی سگ بزرگ ، داء الکلب : گزیدگی سگ هار ، دنمارکی : یک نوع سگ ، علم : دم انبوه و پشمالوی سگ ، مقود : افسار سگ وحیوانات مشابه